تولد وانیا جونم
تولدت مبارک دخترعزیزم بچه که دختر با شه مونس مادر میشه دختر خیلی عزیزه همش زبون میریزه نون برنجی دختر نازک نارنجی دختر دختر گل تو باغاست چشم و چراغ بابا ست از بین همه فرشته های پاک ومعصومش خداوند وانیا را به ما بخشید نعمتی که اگر روزی
هزاران بار سر بر سجده شکر بگذاریم باز هم شکرش را نتوان به جا اورد.... واینک
دخترم تو همون فرشته پاک و اسمونی هستی که حالا زمینی شده ای و با بودنت خوشبختی
بیشتری حس می کنم . امروز روز تولد توست و هر روز بیش از پیش به این رازپی می
برم که تو خلق شده ای برای من و پدرت تا زیباترین لحظه ها را برایمان بسازی تو هیچ
چیز کم نداری برای همه چیز بودن تمام دقایق باقیمانده از عمرمان برای تو .. انهنگام که
تپش قلبت را حس می کنم دلم می خواهد با تمام وجود فریاد برارم خداوندا شکرت چرا که
من خوشبخت ترین بنده تو روی زمینم ..
وانیا جان روز تولدت مامان جون عمو ها عمه میترا از اردبیل بخا طر تولدت امده بودند
مامان بزرگ های من و بابات و دایی بهزاد همه برای شام دعوت بودند و بعد شام هم
مراسم تولدت بود وانیا جان اول بهت خیلی خوش گذشت ولی اخرش خیلی خسته شدی و
برای عکس انداختن همکاری نمی کردی و کادو هایی که اورده بودن همش خوب بود دست
همگی درد نکنه من و بابا هم اسم تو رو برای کادوی تولدت خریده بودیم
این هم عکس های تولدت