تولد نیلیا جون
نیلیا جان تولدت مبارک انشالله که 100 ساله بشی عمه جون ...
نویسنده :
مامان و بابا
2:30
چند تا عکس دیگه از عید
اولین عید نوروز وانیا
سلام دختر نازم در اغاز سال جدید به مانند یک مادر عاشق میخواهم برایت دعا کنم واز خدا بخواهم تو را همیشه برایم سالم و تندرست نگه دارد عیدت مبارک دختر خوشگل و نازم ...از وقتی که تو امدی زندگی من و بابایی بهاری شده ..عاشقانه دوستت داریم عزیزم دختر گلم هستی زندگیم پارسال عید تو را در وجودم داشتم و امسال در ا...
نویسنده :
مامان و بابا
1:06
اولین دندان وانیا
چند وقتی بود که لثه هام می خارید اشکای من مثل بارون میبارید حوصله همه سرامد دیگه مامان می گفت در نمی اد دیگه یهو یه شب با گریه که خوابیدم صبح پا شدم یه چیز خوبی دیدم مروارید سفید و زیبایی بود می خندیدم توی دهانم پیدا بود &nbs...
نویسنده :
مامان و بابا
2:54
مسافرت وانیا به اردبیل
هرانچه شور و شادمانی ست ...برای تو وانیا از وقتی که به دنیا اومدی عمه جون خیلی دوست داشت که بریم اردبیل بالاخره یه کم که بزرگتر شدی رفتیم. عمه اینا هم خونه جدید خریده بودن 2 روز خونه عمه موندیم که خیلی خوش گذشت ارمین و ایدین با تو بازی میکردن اینم چند تا عکس اونروز : ...
نویسنده :
مامان و بابا
0:26
9 ماهگی وانیا جون
خدا را شکر ... یک ماه دیگه هم گذشت و تو 9 ماهه شدی دختر گلم خدا رو شکر که تو شدی همراهم و تنهایی هایمان پر از عطر وجودت شده... دخترم دوستت داریم با تمامی احساسی که از عمق جانمان ریشه میگیرد دختر نازم روز به روز بزرگتر و شیرین تر میشی تو این ماه کارای جدیدی انجام میدی مثلا الکی سرفه میکنی مخصوصا وقتی بابایی سرفه میکنه تو هم سرفه میکنی و اداشو در میاری و بعدش میخندی ..وقتی عصبی...
نویسنده :
مامان و بابا
1:26
بدنیا امدن دخترم وانیا
من و بابای وانیا تصمیم گرفتیم تمام خاطرات روشنایی زندگیمان وانیا را ثبت کنیم..وانیا کوچولو عشق من و باباش در 28 اردیبهشت سال 1392 ساعت 00.10 بامداد در بیمارستان طالقانی تبریز با وزن 2/530 وقد 48 cm بدنیا اومدو با امدنش بهار زندگیمان را شکوفا کرد.. اینم عکس بیمارستانشه..الهی مامان قربونت بره عزیزم ...
نویسنده :
مامان و بابا
0:08
هشت ماهگی گلم
هشت ماهگیت مبارک دختر گلم یک ماه دیگه گ...
نویسنده :
مامان و بابا
23:00